جدول جو
جدول جو

معنی گنبد سرخ - جستجوی لغت در جدول جو

گنبد سرخ
(گُمْ بَ دِ سُ)
این گنبد از میان پنج بقعۀ مراغه قدیم تر است، بنایی است مربع و گنبدی مقرنس دارد که هنوز باقی است. این بقعه مرکب است از اطاقی که بر سکوی بلند قرار دارد و در میان سکو دخمه ای ساخته اند، این دخمه به هیچ وجه با اطاق بالا راهی ندارد و در آن از بیرون به جانب مشرق باز میشود. درگاه در زیر طاقی بسیار مناسب است و بر فراز آن بدنۀ پر نقش و نگاری است که اطرافش را یک کتیبۀ کوفی احاطه نموده و چهار روزن در اطراف آن دیده میشود که از داخل چون نگاه کنیم در ریشه گنبد واقع است واز خارج چون نگریم در چهار جهت دایره قرار گرفته که سقف را بر آن افراشته بودند. قسمت پایین این بنا ازسنگ و بقیه از آجر است و در میان آجر سرخ رنگ کاشی فیروزه فام به کار برده شده... اسم و القاب بانی گنبد و تاریخ انجام یافتن آن را از کتیبۀ جهت شمالی میتوان خواند. کتیبۀ ضلع شرقی و جنوبی آیات قرآنی دارد و عبارت ضلع غربی حاکی از نام سازندۀ بناست. اگرچه این کتیبه از عبدالعزیز بن محمد بن سعد نام برده و تاریخ سال و ماه و روز را ذکر میکند، ولی چون اصلاً نمیدانیم عبدالعزیز سعد کیست بدین جهت گنبد سرخ را با وجود کتیبۀ خوانایی که دارد باید عجالتاً مزار شخص مجهولی بدانیم. (از جغرافیای غرب ایران صص 240-241)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُمْ بَ دِ سَ)
سبز گنبد. کنایه از آسمان است:
که آویخته ست اندرین سبز گنبد
مر این تیره گوی درشت کلان را.
ناصرخسرو.
که آراید چه می گوئی تو هر شب سبز گنبد را
بدین نورسته نرگسها و زراندود پیکانها.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ سَ)
خانه ای که گنبد داشته باشد. خانه ای که بشکل گنبد است. خانه ای که گنبدی ساخته شده:
سوی گنبدسرای غالیه فام
پیش بانوی هند شد بسلام.
نظامی (هفت پیکر ص 147).
آمد از گنبد کبود برون
شد به گنبدسرای صندل گون.
نظامی
لغت نامه دهخدا
کسی که شغل او ساختن گنبد باشد قبه ساز، مانند گنبد ساخته شده: بر وی این آسمان گنبد ساز کرده در های هفت گنبد باز. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که گنبد سازد: چون چنان هفت گنبد گهری کرد گنبد گری چنان هنری... (هفت پیکر)
فرهنگ لغت هوشیار